گریز کانادایی

مروری بر عملیات فراری‌‌دادن دیپلمات‌های آمریکایی گرفتارشده در ایران به‌کمک سفارت کانادا در تهران

به‌مناسبت چهل و دومین سالگرد انجام این عملیات

ترجمه و تلخیص: زهرا آهن‌بر – ایران

گریز کانادایی نامی بود که به عملیات مخفیانهٔ نجات مشترک بین دولت کانادا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) برای فراری‌دادن شش دیپلمات آمریکایی از ایران اطلاق شد. این دیپلمات‌ها در جریان حادثهٔ حمله به سفارت آمریکا در تهران و اشغال آن توسط دانشجویان و شبه‌نظامیان اسلامی به سفارت کانادا در تهران گریخته بودند.

حمله به سفارت آمریکا در تهران و اشغال آن
حمله به سفارت آمریکا در تهران و اشغال آن

کمی پیش از انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹، محمدرضا پهلوی، پادشاه ایران، کشور را ترک کرد و آشوب و بی‌نظمی همه‌جا را فرا گرفت. به‌دنبال پیروزی انقلاب در ایران و تشکیل دولت موقت، ناآرامی‌ها همچنان ادامه یافت. در میان این هرج‌ومرج‌ها، گروهی از جوانان اسلام‌گرا که خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امام معرفی می‌کردند، در ۴ نوامبر سال ۱۹۷۹ به سفارتخانهٔ ایالات متحده در تهران یورش بردند و ده‌ها تن از دیپلمات‌ها و کارکنان سفارت را دستگیر کردند و آن‌ها را ‌به گروگان گرفتند. آن‌ها خواستار بازگرداندن شاه به ایران برای محاکمه شدند. دولت موقت کمی بعد از این ماجرا ساقط شد، زیرا نخست‌وزیر مهندس مهدی بازرگان و کابینهٔ او همگی استعفاء دادند. با وجود آنکه دولت جدید ایران ادعا می‌کرد گروگان‌گیران همگی دانشجویانی‌اند که به‌اختیار خود عمل کرده‌اند، در مورد بازگشت شاه به ایران با درخواست آن‌ها همراهی می‌کرد. بسیاری از این گروگان‌ها تا اوایل سال ۱۹۸۱ در اسارت بودند.

تصویر ۶ دیپلمات آمریکایی گرفتارشده در ایران
۶ دیپلمات آمریکایی گرفتارشده در ایران

«رابرت اندرز، کورا آمبرن لجک، مارک لجک، جوزف استفورد، کتلین استفورد و لی شاتز» شش دیپلمات آمریکایی بودند که به دو دیپلمات کانادایی به‌نام کن تیلور (برای خواندن مروری بر زندگی کن تیلور اینجا کلیک کنید)، سفیر وقت کانادا در تهران و جان شیردان پناه بردند و در سال ۱۹۸۰ از ایران فرار کردند.

 زمانی که دانشجویان ایرانی از دیوارهای سفارت بالا آمدند، آن‌ها در ساختمان کنسولگری مشغول به‌کار بودند که از عمارت اصلی سفارتخانه جدا بود. دو گروه از دیپلمات‌ها به خیابان‌های تهران فرار کردند و دستور داشتند خود را به سفارت بریتانیا برسانند: گروه اول که اندرز سردستهٔ آن‌ها بود (به‌استثنای لی شاتز)، به‌همراه دو آمریکایی دیگر که برای کار اداری به سفارتخانه آمده بودند (از جمله کیم کینگ که بعدها از ایران فرار کرد)؛ گروه دوم که سرکنسول ریچارد مورفیلد در آن قرار داشت، مسیر دیگری را انتخاب کردند اما خیلی زود دستگیر شدند و به جمع مابقی گروگان‌ها برگشتند. گروه اندرز تا نزدیکی سفارت بریتانیا پیش رفتند، اما با موج عظیمی از معترضان روبه‌رو شدند. اندرز همه را به خانهٔ خود دعوت کرد، زیرا منزل وی در آن نزدیکی‌ها قرار داشت.

طی شش روز نفس‌گیر بعد، گروه اندرز به‌کمک یک آشپز تایلندی بنام سامچی سریویونتر از خانه‌ای به خانه‌ای دیگر جابه‌جا می‌شدند و یک شب را نیز در مجتمعی مسکونی متعلق به بریتانیا گذراندند. پس از گذشت ۳ روز، دولت بازرگان سقوط کرد و همه متوجه شدند که این هرج‌ومرج‌ها همچنان ادامه خواهد داشت. اندرز که به‌دنبال راه‌حلی می‌گشت، با دوست قدیمی‌اش جان شیردان تماس گرفت. جان یک افسر مهاجرت کانادایی بود و به‌گرمی از آن‌ها استقبال و دعوتشان کرد. در ۱۰ نوامبر، پنج تن از اعضای اصلی گروه اندرز (خانواده اندرز، خانواده لجک و استفورد) به محل سکونت شیردان رسیدند و علاوه بر او و همسرش، با سفیر کانادا، کن تیلور، نیز ملاقات داشتند. خانوادهٔ استفورد به‌همراه کن و پت تیلور به منزل آن‌ها رفتند و سه‌ نفر دیگر در منزل شیردان باقی ماندند. آن‌ها به‌مدت ۷۹ روز در پناه کانادایی‌ها در امان بودند. در ۲۷ نوامبر، تیلور از سفیر سوئیس تماسی دریافت کرد که از او می‌خواست به لی شاتز نیز پناه بدهد. لی شاتز ابتدا در سفارت سوئیس و سپس در آپارتمان کنسول سوئیسی به‌نام سیسلیا لیتاندر پناه گرفته بود. تیلور موافقت کرد و شاتز به جمع آن‌ها اضافه شد.

کن تیلور، ناجی پرسنل سفارت آمریکا در ایران
کن تیلور، سفیر وقت کانادا در ایران

عملیات، به‌ناچار و با خطر بسیار زیادی آغاز شده بود. کن تیلور با فلورا مک‌دونالد، وزیر امور خارجهٔ وقت کانادا و نخست‌وزیر وقت، جو کلارک، برای درخواست کمک تماس گرفت. آن‌ها تصمیم گرفتند شش دیپلمات آمریکایی را با استفاده از گذرنامه‌های کانادایی از طریق یک پرواز بین‌المللی، به خارج از ایران فراری دهند. با اتخاذ دستور از مقامات، گذرنامه‌های جعلی برای دیپلمات‌ها صادر شد و سازمان سیا نیز در گذرنامه‌ها چند مهر جعلی ویزای ایران قرار داد تا به فرار آن‌ها کمک کند.

سازمان سیا، کارشناس ویژهٔ جعل هویت و فرار خود به‌نام تونی مندز و دستیارش خولیو را مأمور کرد تا داستانی جعلی بسازد و اسناد، پوشاک و وسایل لازم برای تغییر چهره را برای گروه فراهم کند. مندز همکاری نزدیکی با کارکنان دولت کانادا در اتاوا انجام داد. کارکنان وزارت خارجه در اتاوا از طریق خدمات پستی سفارت کانادا، گذرنامه‌ها و سایر ابزار کمکی را به سفارت کانادا در ایران رساندند. سپس مندز و خولیو به ایران پرواز کردند تا در فرار به دیپلمات‌ها کمک کنند.

چندین گذرنامه‌ و هویت جعلیِ جایگزین برای سناریوهای مختلف تدارک دیده شده بود، اما داستان پوششی بدین قرار بود: «‌آن‌ها باید ادعا می‌کردند شش کانادایی، یک ایرلندی و یک شهروند آمریکای لاتین‌اند که برای هالیوود کار می‌کنند و در جستجوی مکان مناسبی برای فیلم‌برداری صحنه‌ای از فیلم علمی‌-تخیلی صوری به‌نام آرگو به ایران آمده‌اند. فیلمنامه بر اساس داستانی علمی-تخیلی از راجر زلازنی به‌نام خداوندگار روشنایی است که در سیاره‌ای شبیه فضای بومی خاورمیانه اتفاق می‌افتد و برای همین موضوع ایران به‌عنوان محل فیلم‌برداری انتخاب شده است.»

مندز برای اینکه داستان جعلی آن‌ها باورپذیر باشد، از جان چمبرز هنرمند چهره‌پرداز هالیوودی کهنه‌کار کمک گرفت. آن‌ها یک دفتر عملیاتی به‌نام «سیکس استودیو پروداکشن» در استودیوی فیلم‌برداری سانست گاور واقع در لس آنجلس دایر کردند که به‌نام شش دیپلمات اشاره داشت. به دیپلمات‌ها گفته شده بود که اگر از فرودگاه با این دفتر تماس بگیرند، شخصی پاسخ خواهد داد و ساخت فیلم را تأیید خواهد کرد. تبلیغات فیلم جدید استودیو سیکس نیز در انتشارات هالیوود چاپ شد و یک نسخه از آن به کورا لجک تحویل داده شد تا به‌عنوان ابزار کمکی داستان ساختگی خود استفاده کند. علاوه بر استودیوی جعلی، کارت ویزیت‌های جعلی چاپ شد، مهمانی فیلم آرگو در کلوب شبانه‌ای در لس آنجلس برگزار شد و تبلیغاتی نیز در مجلات ورایتی و هالیوود ریپورتر منتشر شد. چهره‌پرداز فیلم معروف ای.تی. (۱۹۸۲) به‌نام رابرت سیدل به‌عنوان تهیه‌کنندهٔ فیلم و همسرش جوآن به‌عنوان کارمند پذیرش استودیو سیکس عکس گرفتند. چمبرز بعدها برای کمک به این عملیات، نشان افتخار سازمان سیا را دریافت کرد.

تبلیغ صوری فیلم آرگو توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در روزنامهٔ ورایتی

تبلیغ صوری فیلم آرگو توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در روزنامهٔ ورایتیاشتباهی در تاریخ ویزاها رخ داده بود. شخصی که ویزاها را صادر کرده بود، نمی‌دانست که سال ایرانی از ابتدای بهار آغاز می‌شود. یکی از افسران سفارت کانادا موضوع را متوجه شد و خوشبختانه گذرنامه‌های اضافی در اختیار داشتند تا تاریخ‌ها را تصحیح کنند و مندز نیز مهر ویزای جدید را وارد گذرنامه‌ها کرد. چند هفته گذشت و آمریکاییان به تمرین نقش‌های خود پرداختند و در تمام این مدت تیلور سعی می‌کرد موضوع را از سایر پرسنل سفارت کانادا پنهان نگه دارد، چون ضرورتی نداشت. تیلور افراد را به مأموریت‌های ساختگی می‌فرستاد تا الگوهای رفت‌و‌آمد نامرتب به‌وجود بیاید و پروسه‌های فرودگاه نیز بررسی شوند. چند تماس تلفنی مشکوک منجر به شدت‌گرفتن تنش‌ها شد و اقدامات مشکوک دیگر حاکی از آن بود که ممکن است محل اختفای آن‌ها کشف شده باشد. 

صبح روز ۲۷ ژانویهٔ سال ۱۹۸۰، مندز، دستیارش خولیو و شش دیپلمات آمریکایی با گذرنامه‌های کانادایی و مهر ورود ساختگی به‌راحتی از گیت امنیتی فرودگاه مهرآباد تهران عبور کردند. پس از یک تأخیر کوتاه به‌دلیل نقص فنی هواپیما، افراد گروه به پرواز شماره ۳۶۳ هواپیمایی سوئیس به مقصد زوریخ ملحق شدند. اتفاق جالب و کاملاً تصادفی نام هواپیمای سوئیس، آراگو، بود که از روی مکانی در شمال سوئیس نامگذاری شده بود. پس از فرود در زوریخ، دیپلمات‌ها توسط مأموران سیا به خانهٔ امنی منتقل شدند و شب را در آنجا ماندند. آنجا به دیپلمات‌ها گفته شد که نباید با خبرنگاران مصاحبه کنند و همچنین باید به فلوریدا بروند و تا زمانی که اوضاع آرام شود در مکانی مخفی بمانند. مندز و خولیو از گروه جدا شدند و به آلمان رفتند. روز بعد، داستان در روزنامهٔ لاپرس در مونترآل توسط ژان پلتیر منتشر شد که خیلی سریع توجه خبرنگاران بین‌المللی را به‌خود جلب کرد. دیپلمات‌ها با کمک سیا از سوئیس به پایگاه هوایی رامشتاین آلمان رفتند و از آنجا به پایگاه هوایی داور در آمریکا پرواز کردند و روز ۳۰ ژانویهٔ سال ۱۹۸۰ به وطن خود رسیدند. سفارت کانادا یک‌ روز پس از خروج دیپلمات‌ها از ایران یعنی در روز ۲۸ ژانویه تعطیل شد و تمامی پرسنل سفارت به کانادا بازگشتند. تمام افرادی که در سفارت کانادا به این نقشهٔ فرار کمک کردند، «نشان افتخار کانادا» دریافت کردند که دومین نشان برتر این کشور است. روزنامهٔ لاپرس پیش از تاریخ پرواز، اطلاعات موثقی به‌دست آورده بود، اما به‌دلیل حفظ امنیت جانی افراد شریک در نقشهٔ پرواز از انتشار آن خودداری کرده بود، هر چند ارزش خبری این موضوع برای نویسنده و روزنامه بسیار زیاد بود. ژان پلتیر به‌محض باخبرشدن از خروج گروگان‌ها از ایران، روز ۲۹ ژانویه مقالهٔ خود را چاپ کرد، اما با لودادن عملیات، برنامهٔ پنهان‌سازی دیپلمات‌ها توسط دولت آمریکا نقش بر آب شد. داستان آرگو به‌سرعت همه‌جا پخش شد، اما برای حفظ امنیت جانی گروگان‌های باقی‌مانده، نقش سازمان سیا در این عملیات فرار تا سال ۱۹۹۷ توسط دولت‌های آمریکا و کانادا مخفی نگه داشته شد. مردم و رسانه‌های آمریکا از کانادا قدردانی گسترده‌ای کردند. پرچم کانادا در آمریکا به اهتزاز درآمد و بیلبوردهای «سپاس» همه‌جا به‌چشم می‌خورد.

قدردانی آمریکایی‌ها از کانادا برای فراری‌دادن ۶ دیپلمات این کشور از ایران

قدردانی آمریکایی‌ها از کانادا برای فراری‌دادن ۶ دیپلمات این کشور از ایران

در سال ۱۹۸۱، فیلم محصول مشترک کانادا و آمریکا به‌نام «فرار از ایران: گریز کانادایی» به کارگردانی لمونت جانسون دربارهٔ این ماجرا ساخته شد که داستانش بر اساس ماجراهای برملاشده بود چرا که ماجرای آرگو تا آن زمان رمزگشایی نشده بود. کتاب مصور کودکان به‌نام «گریز» در سال ۲۰۱۳ توسط لارا اسکاندیفیو و همکارش استفان مک‌اکچرن منتشر شد.

تبریک جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا به تونی مندز، مأمور سازمان سیا، به‌مناسبت موفقیت عملیات آرگو
تبریک جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا به تونی مندز، مأمور سازمان سیا، به‌مناسبت موفقیت عملیات آرگو

در سال ۲۰۱۲، فیلم تجاری آرگو بر اساس حوادث این ماجرا ساخته شد که فروش موفقیت‌آمیزی نیز داشت و سه جایزهٔ اسکار و سه جایزهٔ بفتا از جمله جایزهٔ بهترین فیلم را از آن خود کرد. فیلم شامل عناصر واقعی و تخیلی است به‌ویژه اینکه در فیلم توجه بسیار زیادی به نقش سازمان سیا در عملیات شد و مشارکت گستردهٔ کانادا در آن ناچیز جلوه داده شد. رئیس جمهور سابق آمریکا، جیمی کارتر، در سال ۲۰۱۳ در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره کرد و البته فیلم را نیز تحسین نمود.

فیلم آرگو ساختهٔ بن افلک با الهام از وقایع عملیات گریز کانادایی
فیلم آرگو ساختهٔ بن افلک با الهام از وقایع عملیات گریز کانادایی

همچنین در فیلم به‌اشتباه عنوان می‌شود که سفارت دولت‌های بریتانیا و نیوزیلند در ایران از پذیرش این دیپلمات‌ها خودداری کرده‌اند. اما در حقیقت، دیپلمات‌ها یک شب را در عمارتی متعلق به سفارت بریتانیا به‌سر بردند و پس از آن مشخص شد که شبه‌نظامیان ایران برای یافتن دیپلمات‌ها به سفارت بریتانیا رفته‌اند، اما با مقاومت اعضای سفارت روبرو شده‌اند. سپس سفیران بریتانیا و کانادا موافقت کردند که بهترین مکان برای مخفی‌کردن دیپلمات‌ها سفارت کاناداست. در مراسم اسکار سال ۲۰۱۳، فیلم آرگو سه جایزه از جمله جایزهٔ بهترین فیلم را به‌دست آورد. همچنین ماجرای آرگو در کتاب رابرت رایت به‌نام «مرد ما در تهران» نیز آورده شده است که در سال ۲۰۱۰ چاپ شد و بر اساس آن یک فیلم مستند نیز در سال ۲۰۱۳ تهیه شد.

دو فردی که در این عملیات نقشی محوری داشتند یعنی کن تیلور، سفیر وقت کانادا، در ۱۵ اکتبر ۲۰۱۵ و تونی مندز، افسر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، در ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۹ از دنیا رفتند.

منبع: ویکی‌پدیا

ارسال دیدگاه